دیوار نوشته

دیوار نوشته ها Graffiti

مقدمه:

وقتی که در پیاده رو ها یا خیابان داریم قدم میزنیم اگر نگاهی دقیق به اطراف و دیوارها بیندازیم دنیای جدید

و جذابی را کشف خواهیم کرد که گاهی ما را واقعا شگفت زده و هیجان زده میکند. نوشته های روی

دیوارها، پشت کامیونها، روی نیمکت ها، روی درختان و حتی اعلامیه ها و آگهی ها رو ببینید، چیزهای

جالبی رو میشود پیدا کرد.


به این نوشته ها ی روی دیوار، پشت کامیون..... « گرافیتی
Graffiti » گفنه می شود، که در زبان

فارسی به آن دیوار نوشته می گویند.

در کشور های اروپایی و آمریکایی گرافیتی ها ارتباط نزدیکی با پانک ها[1] رپ ها [2] و

آنارشیست ها [3] دارد ولی در کشور های شرقی که این گروه ها وجود ندارند، گرافیتی ها را بیشتر دولت

هاو سازمان ها روی دیوار ها حک میکنند که محتوای آن برای اطلاع رسانی ویا تبلیغاتی است. ولی قسمتی

را هم جوان ها میکشند که بیشتر محتوای عاطفی یا انقلابی دارند.(مانند شعار زمان انقلاب اسلامی در

ایران).

"رخداد هر انقلاب جدا از آنکه دلایل خاص خود را دارد، همواره با شعارهایی همراه است که پیوندی استوار

با هویت و ارزش‌های آن انقلاب دارد. در انقلاب اسلامی ایران نیز شعارهای فراوان در دهان مردم و بر در

و دیوار این سرزمین پهناور گویای جنبه‌های گوناگون و مراحل مختلف آن تا رسیدن به پیروزی و پس از

آن بود[4]".

ساختار این مطالعه به روش میدانی، و با استفاده از تکنیک های مشاهده مشارکت آمیز، عکسبرداری و به

صورت محدود نیز از روش کتابخانه ای (اسنادی) استفاده شده است.


تعریف دیوارنوشته:

"منظور از دیوار نوشته ها در زبان امروز انواع نوشته ها،شعارها،نقاشی ها وطرح ها یا صرفا خطوط

ونقش های نمادین و یا حتی بی معنایی است که به صورت غیرقانونی وبا استفاده از رنگ یا ماژیک ها ویا

با حک کردن بر دیوارها یا سطوح دیگری چون درها ،پنجره ها، نماها ،تابلوهای تبلیغاتی ،بدنه ی

خودروها یا هر سطح سنگی ،گچی ،فلزی... دیگری در شهرها مشاهده می شوند."[5]


پیشینه دیوار نوشته:

"پیشینه دیوار نوشته ها به دوران باستان می رسد وامروزه مطالعات زیادی برای یافتن وتحلیل چنین اسنادی

برای مثال در آثار به جا مانده از روم باستان (دیوار نوشته های گلادیاتورها در زندان ها) در جریان است.

چنین نوشته هایی عموما مردم عادی را که در دوره های مختلف برای مثال از محلی دیدار می کرده اند،

نشان می دهد وگاه اطلاعات با ارزشی را به دست می دهد."[6]

دیوار نوشته ها در برخی از فضاهای شهری نظیر دیوارهای توالت های عمومی،مترو، اتوبوس ها،... با

فراوانی بیشتری دیده می شوند.


دیوار نوشته ها در ایران:

نوشته ها،شعارها،نقاشی ها وطرح هایی که روی دیوارها، پشت ماشین ها وروی درختان ودر

مکانهای عمومی به وسیله ماژیک یا مداد ویا هر وسیله ی نوک تیز حک می شوند می توان به چند

دسته از نظر معنا ومفهوم تقسیم کرد.

دیوار نوشته ها در ایران یا جنبه مذهبی دارند که برای بیان عقاید مردم می باشد. مانند نوشتن

کلمه :

- یا حسین روی دیوارها وپشت ماشین ها

- بیمه کرم به نامت یا ابوالفضل

- یا ضامن آهو امان از این هیاهو

- شب وروز رانندگی در جاده کار من است/ از خطر باکی ندارم چون خدا یار من است.

- قربان وجودی که وجودم زوجودش به وجود آمد.

........

دسته ی دیگری از این دیوار نوشته ها جنبه طنزگونه دارند که در پشت ماشین ها نوشته می

شوند. مانند:

- برادر بی یاورم جومونگ

- بوق نزن راننده بیدار میشه .

دسته دیگری از این دیوار نوشته ها که جنبه آموزشی ونصیحتی دارند مانند:

- جون من داداش یه خورده یواش

- دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن.

دسته دیگری از این دیوار نوشته ها برای بیان غم واندوه وعشق می باشد.

- دنبالم نیا آوره میشی

- ای روزگار با ما چرا شدی ناسازگار

- بی وفا چراتنهام گذاشتی

- همه مردم عالم ما رو میخونن دیونه / آره ما دیونه هستیم بیخیال این زمونه

دسته دیگری از این دیوار نوشته ها جنبه تبلیغاتی دارند.

- اینترنت رایگان با کارت اینترنت......

- آموزش خیاطی ، کامپیوتر، گل ... با بهترین مربی ها در آموزشگاه ......

- آموزش زبان در 90 روز....

- مکانیکی آقای..... شماره تلفن.....

دسته دیگری از این دیوار نوشته ها که جنبه سیاسی دارند، در زمان انتخابات نمایندگان مجلس،

شوراها... مشهود می باشد.

- رای ما فقط آقای.....

- نماینده ی ما فقط .....

دسته دیگری از این دیوار نوشته ها فقط برای یادگاری نوشته می شوند:

- نوشته های روی دیوارهای تخت جمشید

- نوشته های روی دیوار، میز ونیمکتهای مدرسه و دانشگاه

پی نوشت

[1] پانک ها علاقه بسیار زیاد به خط خطی کردن در و دیوار دارند و محیط و مکان این کار اصلا برایشان

مهم نیست.

لباس پانک ها همیشه مفهوم غم وخشونت را دارد. که به این مدل لباس ها گوتیک Gothic می گویند. پانک

ها هر نوع لباسی می توانند بپوشند ولی هنگامی که می خواهند به کسی بفهمانند که پانک هستند معمولا از

رنگ ها و لباس هایی به این شکل استفاده میکنند: رنگ لباساهایشان را تیره انتخاب میکنند و دختران از

رنگ های جلف استفاده میکنند. از خصوصیت های تیپ های پانک پوشیدن شلوار پاره ، مدل موهایشان

پسران به حالت بسیار عجیب و همچنین ریشی به بلندی چند سانت که به گفته خودشان شبیه به شیطان بشوند

میگذارند و دختران موهایشان را کوتاه میکنند و از رنگ های فانتزی مثل آبی و سبزو... استفاده می کنند.

پانک ها از سبک موسیقی سنگین راک حمایت و پیروی میکنند. (ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد).


[2] موسیقی رپ در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و از میان موسیقی سیاه پوستان فقیر متولد شد. رپ در واقع یک

نوع موسیقی اعتراض‌آمیز خیابانی است. این موسیقی از پیش پا افتاده‌ترین، سهل‌ترین و خیابانی‌ترین کلمات

استفاده می‌کند، بدون این که از حیث ادبی بتوان این نوع استفاده را نقد کرد. موسیقی رپ به موضوعاتی از

جمله: اختلاف طبقاتی، ریاکاری، دعواهای خیابانی، فرهنگ غالب جهانی و همچنین بحران‌های سیاسی

می‌پردازد. (ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد).

[3] آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعه‌ای فاقد

هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم برخلاف باور عمومی، خواهان هرج و مرج وجامعه

بدون نظم نیست، بلکه همکاری داوطلبانه را درست می‌داند که بهترین شکل آن ایجاد گروه‌های خودمختار

است. طبق این عقیده، نظام اقتصادی نیز در جامعه‌ای آزاد و بدون اجبار ِ یک قدرت سازمان‌یافته بهتر خواهد

شد و گروه‌های داوطلب می‌توانند بهتر از دولت‌های کنونی از پس وظایف آن برآیند.

بشیرویه ، حسین، آموزش دانش سیاسی( مبانی علم سیاست نظری وتأسیسی) ،نشر نگاه معاصر،چاپ پنجم.

[4] فولادوند، مرجان ،دانستنیهای انقلاب اسلامی ،دیوار نوشته‌ها، شعارها، پارچه‌نوشته‌ها

[5] فکوهی،ناصر، انسان شناسی شهری، نشر نی، ص 311

[6] همان، ص 312

امروز صبح هنوز نون تازه و صبحانه آماده نبود ...


خودم وقتی چشمم به وبلاگم میفته ازش خجالت میکشم از بس دیر به دیر بهش سر میزنم.یادش یخیر دوران

دانشجویی کلی موضوع برای نوشتن داشتیم از بحث های داغ کلاس استاد فاضلی بگیر به قول یکی از

دوستانم استاد دیروز وامروز وفردا تا آلاچیقهای حیاط دانشگاه که واسه خودش یه سوژه بود....

امروز صبح هنوز نون تازه و صبحانه آماده نبود گفتم وقت خوبیه یه سر بزنم ببینم چه خبره که دیدم بله ه ه

ه .. یه چندتا کامنت تایید نشده داشتم اونم از دوستان مازندرانی که منو دعوت کردن به وبلاگشون سر بزنم...

یه چند تا کامنت دیگه ارزش تایید شدن نداشت وحذف شدن...


به هر حال اون چیزی که مهمه اینه که الان من اینجام کیبرد هم هست .


گفتم که خجالت میکشم، از وبلاگم آخه خیلی وقته چیزی ننوشتم ، دیروز یکی از دوستان رو دیدم که می گفت

بابا یه آپی بذار ازبس ماهی سفره هفت سین رو خوندیم دلمون براش سوخت !!!. حق داره بنده خدا.


کلی موضوع برای نوشتن داشتم از سفرهمراه با بانوان جلسات دعای توسل محل به مشهد،(علاقه ام به

بررسی سفره های مذهبی زنانه محلمون کار دستم داد به همراه این بانوان درقالب سفرکاروانی مشرف شدیم

به مشهد کلی موضوع تو فیش تحقیقم جمع کرده بودم) بله نوشتن ازسفر گرفته تا بررسی یه اس ام اسی که

از طرف یکی ازدوستان برام اومد که متنش این بود ،اگه از خواب بیدار بشی و ببینی که زندگیت همش یه

فیلم بود ، اسم این فیلم رو چی می ذاشتی؟ یا اس ام اس دوست دیگه ام که نوشت : سفید، صورتی، قرمز،

آبی، رزد، سبز به نظرت من په رنگیم ؟؟؟ یا ...


این همه موضوع برای بررسی داشتم اما.... کاش به سرم نمیزد که دوباره برم دنبال کار، هر وقت دنبال

کار میرم یه جورایی به قول دوستم بی ذوق میشم... جاتون خالی برای درخواست کار رفتم به اداره ی .....

اصلا دوست ندارم اسمش رو بیارم تازه فکر کن یه معرفی نامه از یه فرد مهم داشتم... بله خیلی محترمانه

گفتن برو!!! چرا؟ چون من مدرکم با گرایش مردم شناسی بود اگه گرایش پژوهشگری بودم یه کاری برام

میکردن من مونده بودم چی بگم آخه اولا ما وپژهشگری نداریم آقای حسنی، ببخشید استاد حسنی همیشه تو

کلاس میگفت مردمشناسی با پژهشگری دو رشته برادرن اختلاف فقط در 30 واحد درسیه اصلا تا اونجا که

من اطلاع دارم این اداره براش مهم نیست مدرکت چیه و از کدوم دانشگاه!!!! آهان یادم اومد شاید می

خواستن دست به سرم کنن!!!! .... بابا بی خیال... بازم میریم دنبال کار. حالا شما بازم به مردم شناسها کار

ندین اس ام اس دوستان رو بخونید همه مون زدیم تو کار تست روانشناسی وفال وتقویت تخیلات ....تا اونجا

که من از دوستان مردم شناس اطلاع دارم تقربیا همون بیکاریم در شهرهای مختلف هر از گاهی یه

موضوعی از جامعه و فرهنگ وخرده فرهنگ و آداب ورسوم ... می نویسیم تو وبلاگهامون میزاریم آخه

تقریبا بیشترما مردم شناسها وبلاگ داریم.

فقط چندنفر به تعداد انگشتان یه دست سر کار میرن که با مدرک دیپلم هم میشد رفت .


ببین چطور آدم رو از نوشتن بی ذوق می کنن قرار بود بررسی سفرهای مذهبی بانوان را بنویسم یا همون

بررسی اس ام اس های دوستان ....

فرهنگ وارداتی

ماهی قرمز فرهنگ وارداتی

ماهی­ها هم حق زنده ماندن دارند؛ که ماهی­ها هم حق «آزادانه» زیستن دارند؛ که این موجودات هم

حساس­اند. بدنشان نیز به آفتاب حساس است و با آفتابی که از پنجره می­تابد، ممکن است بدن ماهی

آسیب دیده و بسوزد.

این سنت ماهی سفره هفت­سین، وارداتی است از فرهنگ چینی.

«۸۰ سال پیش به همراه ورود چای به ایران، ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی است به سفره­ های

هفت ­سین مراسم عید نوروز ما وارد شد؛ غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها می­کنند تا

زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین می­کنیم تا هم­زمان با رشد سبزه­های

سفره­ های­مان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک­تر کنیم .جالب است بدانید در هیچ کدام

از مراسم سنتی­مان درباره نوروز، ماهی قرمز جایگاهی ندارد. در میان رسوم زرتشتی در سفره عید،

انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها می­شود تا عشق و باروری

همچنان پاینده بماند. اگر ایرانی­ها می­دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین

ندارد، به جای پرداخت برای خرید و قتل ماهی­های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رها

می­کردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد. هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی می­میرند. ۵ میلیون

قطعه ماهی قرمز به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت ­سین، به خاطر هیچ. و عجیب نیست اگر بدانیم در

صورتی که ایرانی­ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند، این تجارت سیاه روزی پایان خواهد یافت. عجیب

نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی هفت ­سین ایرانی است که ریشه در تاریخ چند

هزار ساله سنت ما دارد. عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت­سین کمال ­الملک را در کاخ گلستان به

تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت ­سینش طراحی و نقاشی نکرده

است»


برگرفته از وبلاگ شوخی با فرهنگ واجتماع .(امیر هاشمی مقدم).


ترانه های محلی

شوخی سایت وب فتو با کاربران. بعد از یه مدت که ورود به این سایت امکان پذیرنبود همه کاربران فکر می

کردند که فیلتر شد دوباره راه افتاد . وبفتوم با نام لاریم خوش آب و هوا هم دوباره برگشت .


امروزداشتم یه مطلبی راجع به ترانه های محلی می خوندم ، مطلبی که در مورد ترانه های محلی خوندم این

بود:

ترانه های محلی سرشار از مسائل اجتماعی هستند .ترانه های عامیانه با احتیاج هنری ملت تطبیق می كند .

حس هنر و زیبایی انحصار طبقات عالی تربیت شده نیست، نابغه ای ساده نیز وجود دارد كه در محیط های

ابتدایی تولد یافته احساسات خود را بی تكلف و با تشبیهات ساده به شكل آهنگ ها و ترانه های عامیانه بیان

می كند. گاهی به قدری ماهرانه از عهده این كار برمی آیند كه اثر آنها جاودانی می شود. این نابغه های گمنام

مؤلفین ترانه های عامیانه می باشند. به هر حال ترانه های محلی اولین پایه تجربی موسیقی هر كشور به

شمار می روند. غم ها، شادی ها، شكست ها، پیروزی ها، قهرمانان و شخصیت های برجسته مردم به این

موسیقی راه می یابد. از این رو از ارزش های ویژه ای برخوردارند. به عبارت دیگر سرمایه اصلی

موسیقی یك كشور نغمه های بومی و محلی آن كشور است. البته این بدان معنی نیست كه موسیقی یك ملت

تنها نغمه های محلی آنست ولی هیچگاه از آن بدور نیست ،زیرا زبان و روحیه یك ملت به شمار می رود و

خلاصه آن كه ترانه و آواز مهمترین گونه موسیقی است كه معرف و بیانگر فرهنگ و خلق و خوی و روحیه

ویژه هر قوم و ملتی می باشد.

ترانه های بومی آوازی كه به صورت دسته جمعی یا انفرادی خوانده می شوند.

با این مطلب یاد ترانه محلی افتادم که دو یا سه سال پیش چندتا ازپسرای محل برای معرفی روستامون

خوندن که هنوزبه عنوان فایل ذخیره شده تو گوشیم دارم . که به عنوان خود ودیگری های لاریم ذخیره

کردم. البته قبلا این ترانه رو تو وبلاگ گذاشتم که برای بررسی خود ودیگری های لاریم بود. که یه بیتش هم

اشتباه نوشته بودم و بعد یکی از بچه محلیها درستش رو برام نوشت. فکر کنم سال 87 بود که این ترانه رو

تو وبلاگم گذاشته بودم.

ترانه محلی خوانده شده:

بر می گردیم یه روزی به لاریم

هر چی داریم از این محل داریم

اگه بیست سال هم دور از محل موندیم

طارم دونه ی لاریمی خوردیم ( طارم: یکی ازگونه های برنج) ( دونه: برنج)

با مشک آبادی در روی جنگیم (مشک آباد: روستای همسایه )

با چوباغی ها یک دل یکرنگیم (چوباغ: روستای همسایه)

آخه از اسم لاریم مستیم

هر جا باشیم به یاد اون هستیم

لاریمی مهمون نواز پاش بیافته جون می بازه

توی آبندون وصحرا صد تا ماهی چال می سازه (آبندون: آببندان ، ماهی چال: محل پرورش ماهی )

در این ترانه جنگ ونزاع هایی که از قدیم ،لاریم با روستای همجوار خود مشک آباد داشته یا روابط گرم و

صمیمی که جوانان این محل با دیگر روستای همجوار خود یعنی چوباغ دارند را نشان می دهد. اهالی از

قدیم به روستای خود می بالیدند به بزرگ بودنش در بین بقیه روستاها. به آببندانی که در روستا واقع شده

وبرای اهالی سرمایه محسوب می شود این آببندان با داشتن انواع آبزیان وپرندگان نوعی منبع درآمدی برای

اهالی محسوب می شود.


جوانان محل فقط چند بیت شعر خوندن که با اون چند بیت می خواستند روستای خود را تعریف کنند شاید آنها

ندانند که با همان چند بیتی که اجرا کردند دقیقا همان مفهوم خود ودیگری در انسان شناسی می باشد که

خودها به تعریف از خود می پردازند خود را مردمان جالبی می دانند ودیگری ها کسانی اند که خارج از

محدوده جغرافیایی شان قرار گرفتند وفرهنگ خاص خود را دارند .

در این شعر :

خود : مردمان روستای لاریم

د یگری : مردما ن روستای مشک آباد وچوباغ

"خود" و "دیگری" و یا آنچه به عنوان "قوم مداری" یا "اتنوسنتریسم" مطرح است، بیانگر این می باشد که

جوامع همیشه خود و سرزمین شان را برتر می دانند و این امر می تواند جوامع را در حفظ آداب و سنن و نیز

سرزمین شان یاری نماید.


ترانه های محلی سرشار از مسائل اجتماعی هستند .


واژه ها واصطلاحات لاریمی

انسانها قادر به تکلمند و دربیشتر جوامع بخش زیادی از روز را به صحبت کردن می گذرانند. بعلاوه زبان

چنان با زندگی ما آمیخته شد ه است که درهرکاری که انجام می دهیم بدان محتاجیم وهمه چیز تحت تاثیر

زبان قرار می گیرد.(انسان شناسی عمومی ،عسگری خانقاه،ص 276)

هر چند تحلیل زبانها بسیار مهم است، ولی باید به این نکته توجه داشت که زبانها را مردمی به کار می بردند

که اعضای جوامعی با فرهنگ خاص خود هستند ،افراد تمایل دارند که در راههای کاربرد زبان با هم فرق

داشته باشند. (انسان شناسی عمومی ،عسگری خانقاه،ص 290)

اشکال مختلفی از زبان که به اندازه ی کافی مشابه وقابل فهمند ، به عنوان لهجه شناخته می شود.

(همان ص294).

لهجه

در زبان‌شناسی به گونه‌ای از طرز تلفظ ‌های ویژه یک گروه زبانی لهجه می‌گویند. تقریباً در تمامی

زبان‌های جهان، گروه‌هایی با لهجه‌های گوناگون وجود دارند. مجموعه تلفظ‌ های ویژه یک گروه معمولاً

قانونمند و مطابق ضوابط ثابتی صورت می‌گیرد. لهجه‌ها معمولاً با مناطق جغرافیایی ویژه ارتباط دارند.

اگر مجموعه تلفظ ‌های دو دسته از گویشوران یک زبان به گونه‌ای باشد که همدیگر را نسبتاً آسان بفهمند

صحبت از لهجه می‌کنیم و اگر تفاوت‌های تلفظی یا دستوری به‌گونه‌ای باشد که درک متقابل با ایرادات و

دشواری‌هایی روبرو باشد از گویش صحبت می‌کنیم یعنی در این حالت با دو گویش متفاوت از یک زبان

روبرو هستیم. (ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد).

ادامه نوشته

مجموعه ایی از آدب و رسوم

 آداب و رسوم

Rites of passage  مَناسِک گَُذار اصطلاحی است درمردم شناسی  منظور از این اصطلاح توصیف

آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش،بلوغ، پیوستن به گروه تازه، زناشویی و

نظایر آن برگزار می‌شود.

"در هیچ جامعه ای رفتار مناسک آمیز تصادفی رخ نمی دهد، بلکه این رفتار خصلتی سازمان یافته و ساختار

گرفته دارد". (بیتس، دانیل و پلاک، فرد، 1375، انسان شناسی فرهنگی، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات

علمی، ص683 ).

جمع آوری این آداب ورسوم به روش میدانی، و با استفاده از تکنیک های مشاهده مشارکت آمیز، مصاحبه،

عکسبرداری صورت  گرفته شده است.

دندون سری: Dandon sari

جشنی که به مناسبت درآمدن اولین دندان کودک برگزار می کنند.که به این مناسبت آش دندون سری هم

درست می کنند. ومهمانان دعوت شده به این مراسم هدایایی به کودک تقدیم می کنند که اغلب این هدایا پول

می باشد.


ورفه سری:Varfe sari

  یکی از رسم های قدیمی که خانواده داماد باید در اولین روزی که برف آمد به عروسشان دراولین

سال بدو ورودش هدایایی می دهند ، که این هدایا شامل لباس برای عروس و یک دست کاسه و قاشق  (6عدد

کاسه وقاشق) و شکر ، می باشد. دلیل دادن کاسه وقاشق این است که عروس به همراه خانواده خودش برف

را به همراه شکردرون کاسها ریخته ونوش جان کنند. دادن کاسه وقاشق وشکر به عروس به عنوان ورفه

سری این است که  عروس سردی و تلخی زمستون رو به شیرینی وشادی وگرما تبدیل کند.


سر حنا کری: Sar hena kari

 یک شب قبل از حنا بندان عروس درخانه خود مراسم حنا بندان می گیرد که مهمانان این مراسم زنان اقوام

عروس ودوستان عروس وزنان درجه اول اقوام داماد می باشند. که یکی از خانمها که سید می باشد سر

عروس را حنا می ریزد که البته ریختن حنا به سر مربوط به گذشته بود امروزه فقط روی دست راست

عروس حنا میرزند. که دراین مراسم اشعاری به زبان محلی خوانده می شود که مضمون این اشعار جدایی

عروس ازخانواده خود و دوری از خانه پدری می باشد. در پایان عروس در دست دختران مجرد مجلس 

برای باز شدن بختشان حنا می ریزد.

عاروس صبحانه:Aros sobhane (صبحانه دادن عروس)

 عروس در اولین صبح روز ازدواجش باید به خانواده داماد صبحانه ی مفصلی بدهد. وخانواده داماد هم

درمقابل هدایای نقدی می دهند. وبعد از خوردن صبحانه عروس باید در دست اقوام خانواده داماد گلاب

بریزد.

مارپلا:Mar pela

 غذایی که مادرعروس باید در اولین روزبعد از عروسی بپزد وبه خانه داماد ببرد . البته به تعداد خانواده

درجه اول داماد. این غدا برای نهار آماده می شود. این غدا را برادر یا خواهر عروس به خانه پدر داماد می

برد ودر مقابل مادرداماد هدیه ایی به آنها می دهد.

کله قند:Kale ghand

در اولین سال عید نوروز برای عروس وداماد رسم است که عروس داماد به همراه  کله قندی به خانه اقوام

می روند. که داماد  با کله قند به همراه دوستان خود در اولین روز عید به خانه عروس می رود ودرمقابل

مادر زن به داماد هدیه ایی می دهد. و به دوستان داماد یک دسنمال گلدوزی شده وتخم مرغ هدیه می دهد. 


حنابند جلد : Hanaband geld

پارچه قرمز حنا ،از مراسم شب حنا بندان است.

یکی از رسوم کهن این روستا که از قدیم الایام در روستا رایج بوده حنا بند جلد نام دارد. در شب حنا بندان

چند نفر از خانواده داماد برای گرفتن حنا بند جلد به خانه عروس می روند. و مادر عروس یک ظرف حنا با

پارچه قرمزکه شامل (پا بند)....می باشد و ظرفهایی از میوه و شیرینی را به خواهر عروس می دهد و چند

نفر از دختران طرف عروس به خانه داماد می روند .و بعد از یک ساعت طرف داماد باهمان ظرف حنا به

خانه عرو س می روند و مراسم حنا بندان را شروع می کنند .

حنا گرفتن پای داماد:

بعد ازپایان مراسم در شب حنا بندان دوستان داماد، داماد را به خانه می برند.  و دوستان  داماد پا ودست داماد

راحنا می بندند دو دست و پای داماد را می گیرند و بلندش می کنند تا از پدر و مادر و برادرها وخواهرهای

داماد پول نگیرند داماد را پایین نمی گذارند. قدیم فقط خانواده داماد بودند اما حالا رسم شده که خانواده عروس

را به این مراسم دعوت می کنند  .


برفه سری

رسوم: جمع رسم - آیین ها ، عادات

هرکشوری ،هر استانی وهر روستایی برای خودش یه سری رسم ورسوم زندگی دارد که افراد، زندگی خود

رو با این رسم ها تطبق می دهند . هر رسمی هم برای خودش یه زمان خاصی برای اجرای مراسم دارد.

مازندران یکی از مناطقی است که برای هر فصلی وهر دوره ایی از زندگی فرد رسم های خاصی دارد .که

به قول وان ژنپ Van Gennep،مناسک گذر هستند.

Rites of passage مَناسِک گَُذار اصطلاحی است درمردم شناسی ، منظور از این اصطلاح توصیف

آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش، بلوغ، پیوستن به گروه تازه، زناشویی و

نظایر آن برگزار می‌شود.

این از مقدمه ... چی شد، به هر حال چهار سال درس خوندن تو دانشگاه باعث شد چند تا واژه دهن پرکن یاد

بگیریم. بگذریم ..... روستایی که ما توش زندگی می کنیم پر از آداب ورسوم جالب وشنیدنیست به قول یکی

از دوستانم ده تا مردمشناس لازم داره تا همشون رو ریشه یابی کنه. دیروز یکی از آشناهامون به همراه

دخترش که سه سالی میشه که ازدواج کرده به خونمون اومد . بعد از کلی حرفهایی از در ودیوار شروع کرد

به نالیدن ازبخت بد دخترش... خلاصه چنان میگفت بخت دخترم بد که، فکرم به هزار راه نرفته رفت... این

خانوم محترم چنان گله وشکایتی از خانواده همسر دخترش می کرد که چرا براش برفه سری نگرفتند. برفه

سَری یکی از رسم های قدیمی روستامونه که خانواده داماد باید در اولین روزی که برف آمد به عروسشان

دراولین سال بدو ورودش هدایایی بدهند ، که این هدایا شامل لباس برای عروس و یک دست کاسه و قاشق

(6عدد کاسه وقاشق) و شکر ، می باشد. دلیل دادن کاسه وقاشق این است که عروس به همراه خانواده خودش

برف را به همراه شکردرون کاسها ریخته ونوش جان کنند.

این رسم یکی از مراسمی است که در گذشته که برف می آمد اجرا میشد. خوشبختانه و یا بدبختانه تو

مازندران هر50 سال یکبار برف میاد. از وقتی که من یادم میاد یه باربیشتر برف نیومده که اونم سه یا

چهارسال پیش بود.که می گفتند بعد 50سال برف اومده .

هرچه به این خانوم میگفتیم اشکالی نداره چیزمهمی نیست که بخواهی زندگی رو تلخ کنی ، این موضوع

مربوط به گذشته، حالا کاسه وقاشق چیزمهمی نیست که بخوای بعد سه سال اعصابتون رو بهم بزنید هیچ اثری

نداشت که نداشت.

یعنی رسم ورسوم باید اجرا بشه ،هدایا رو بدین وگرنه ندادن برفه سری یعنی اینکه برای عروستان ارزش

قائل نیستید.

خدا رحمت کنه کسی که این رسم رو برای اولین بار اجرا کرد خوب شد برفه سری بود حالا فکرش بکنید اگه

وارش سری میگذاشتن چی میشد، مازندران هم توتابستونش بارون میاد اون وقت........

(وارش: باران).

از اونجایی که خودم علاقه مند به جمع آوری ریشه یابی ودلایل اجرای مراسمهای قدیمی هستم و

طرفداراجرای این آداب ورسوم گذشته ام مونده بودم چی بگم. یعنی باید بگیم بی خیال مراسم سنتی ...

نه من اصلا قبول ندارم که باید یه سری از رسوم که هویت ما وروستامون روبیان می کنه به خاطر درست

متوجه نشدن یه عده برای همیشه فراموش کنیم.

ما به جای اینکه بدانیم برای چی این رسمها اجرا میشن فقط به بعد مادی این رسمها توجه می کنیم، چه هدیه

ایی دادن وکدوم رو ندادن

طبق اطلاعات به دست آمده، دادن کاسه وقاشق وشکر به عروس به عنوان برفه سری این که عروس سردی

و تلخی زمستون رو به شیرینی وشادی وگرما تبدیل کنه.


حالا شما قضاوت کنید ما کلی آداب رسوم داریم که گذشته از بُعد مادیشون مفهوم جالبی دارن حیف نیست دلیل

اصلی شون رو فراموش کنیم فقط به بُعد مادیش توجه می کنیم.

واژه­ها و اصطلاحات خویشاوندی.....

 

واژه­ها و اصطلاحات خویشاوندی در زبان مازندرانی (با تاکید بر روستای  لاریم):

 

واژه ها و اصطلاحات و تعبیرهایی که در طی تاریخ در زبان های جوامع انسانی پدید آمده و به کار رفته اند

در فهم حوادث و شیوه های زندگانی و اندیشه ها و آرزو های آن جوامع هستند. مطالعه چنین مجموعه

ای می تواند سر گذشت فرهنگی هر یک از جوامع را به طریقی بازگو کند.از این رو ،واژه ها بازتاب

فعالیتهای مادی و معنوی جوامع به حساب می آیند.هر زبانی ،در طول تاریخ، تغییر می‌پذیرد.بسیاری 

اصطلاحات و تعبیرات،بر مبنای تغییر وضعیت اجتماعی ،دیر یا زود منسوخ یا متحول می شود و لغات نو و

تازه ای جای آنها را می گیرد که ،به اقتضای تحولات اجتماعی‌، ساخته شده اند(کوشک جلالی،ص 113 )

مردم شناسان به اصطلاحات مربوط به خویشاوندی از آن جهت علاقه مندند که اصطلاحات رایج در یک

زبان منعکس کننده روابط خویشاوندی در آن جامعه است و می کوشند با بررسی این اصطلاحات به

ساخت خانواده در آن جامعه و به نگرش اعضای خانواده  به یکدیگر پی ببرند.

اصطلاحات خويشاوندي :منظور از اصطلاحات خويشاوندي اصطلاحاتي است كه مردم در غياب

خويشاوندان و ضمن صحبت و اشاره به آنها به كار مي برند كه مي توان آن را اصطلاحات مورد اشاره نيز

نام برد(دانيل بيتس وفرد بلاك،انسانشناسي فرهنگي،250)

 

خویشاوندی مجموعه روابطی ست که افراد یک گروه را به صورتی خاص پیوند می دهد. خانواده ، سلول

خویشاوندی است که در عین حال منسجم ترین و محکم ترین حلقۀ پیوند خویشاوندی را نیز تشکیل می

دهد و پایه و اساس این روابط است .

در زير برخي از واژگان خويشاوندي در زبان مازندرانی که نسل گذشته بیشتر از این واژه ها استفاده می

کردند ومتاسفانه اکثر این واژه ها دیگر کاربرد چندانی ندارند  و معادل آنها به زبان فارسي وتلفظ امروزه این

واژه ها در این منطقه آورده شده است.

 

مازندرانی (نسل گذشنه) :                  تلفظ امروزه واژه های خویشاوندی:

1- نِه نا، نی َ                                 مامان، مادر

2-بو َ، آقا جان                                 بابا ، پدر

3- خواخر                                      آبجی ،خواهر

4-بِرار                                          داداش، برادر

5- ماجان یا مارجان                           مادرجون، مادربزرگ(اشاره به مادرمادر)

6-  گت پیر، گت بابا                           پدربزرگ ،پدرجون

7- آقا نَنِه                                  مادربزرگ ،عزیز جون(اشاره مادر پدر)

8-  خاله                                      خاله

9-  دایی                                      دایی

10-  عمه                                   عمه

11-عمو                                      عمو

12- عمو زِن                             زن عمو

13- دایی زَن                             زن دايي

14-زَن بِرار                                برادرزن

15- برازَن                                 زن داداش

16- شی برار                             برادرشوهر

17- شی برار زا                           برادرزاده شوهر

18- شی خواخر                            خواهرشوهر

19- شی خِرزا                               فرزندِ خواهرشوهر

20- زن خواخر                                  خواهر زن  

21- آمی پِسر                                   پسرعمو

22- آمی دِتر                                    دخترعمو

23- آمی زِن                                    زن عمو

24-عمه قِلی (عَم قِلی)                        پسرعمه

25- عمه قِزی  (عَم قِزی)                    دخترعمه

26- دایی قِلی (دا قِلی)                         پسر دایی

27-دایی قِزی(دا قزی)                         دختر دایی

28- خاله قزی(خال قزی)                  دخترخاله

29- عم قِلی زَن                             زن پسرعمه

30- دا قِلی زَن                              زن پسر دایی

31- دِتِر، کیجا                                  دختر

31- ریکا                                         پسر 

 

ادامه واژه ها واصطلاحات خانواده وخویشاوندی: این واژه ها رو آقای عرفانی نیا مدیریت وبلاگ

لاریم عکس فرستادند.

 

نه نه                     (مادر)

گد نه نا               (مادر بزرگ)

گتا                      (پدربزرگ)

ببا                        (پدر)

انا                   (مادربزرگ پدری)

گنه                 (مادربزرگ پدری)

گپا                   (پدر بزرگ)

دوسی               (زن عمو)

خال قلی           (پسرخاله)

خال پسر           (پسرخاله)

یاری                   (جاری)

وسنی               (هوو)

پسرزن             (عروس-زن پسر)

خش                (داماد-شوهر دختر)

خرزا              (خواهرزاده)

عمه شی          (شوهرعمه)

خاله شی        (شوهرخاله)

سفرهای مذهبی زنانه

 بررسی سفره‌هاي مذهبي زنانه:

برپايي سفره‌هاي مذهبي در ايران كه محفلي زنانه است و سابقه‌اي طولاني در كشورمان دارد و مذين

به نام‌هاي ائمه و معصومين " مثل سفره حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت رقيه (س) ،حضرت زینب(س)،

حضرت فاطمه(س) ..."می باشد .

در مراسم  سفره‌هاي مذهبي : سوره‌هايي از قرآن و دعاهايي از مفاتيح‌الجنان قرائت مي‌شود و زنان

همسايه و اقوام براي دعاكردن و  براي نيت باني كه همان صاحبخانه است دور هم جمع مي‌شوند. سفره

اي از نان و پنير و سبزي، آش، حلوا، خرما، ....پرپا می کنند و هر زني نيز به نيت تبرك، خوارکیهایی  از

اين سفره را براي خانواده‌اش مي‌برد .

تمام سفره های مذهبی بر روی زمین پهن می شوند. که این سفرها معمولا به رنگ سبز می باشند که

عموما از کربلا یا سوریه است .

اغلب این مراسم ها بعدازظهر چهارشنبه یا پنجشنبه ویا جمعه برگزار می شوند.

 

چند وقته پیش یکی از آشناییان  سفره حضرت ابوالفضل نذر کرده بود. از اونجایی که منو شخصا به این

مراسم دعوت کرد ناچارا رفتم   گفتم ناچارا دلیلش  این که زیاد علاقه ایی به حضور مجالس زنانه رو ندارم

راستش تا به این جمع اینچنینی میری همه می خوان از راز زندگیت یه جورایی سر در بیارن مدام شروع

به سوال کردن می کنن اونم چه سوالهایی (چه عجب سوزان خانوم شما رو دیدیم!!! ازدواج نکردی؟ چرا

؟ کار نگرفتی؟ حتما دنبالش نرفتی؟ .... وکلی سوال دیگه که گفتنش فایده ایی نداره.... (حالادیدین چرا

گفتم ناچارا رفتم....) (اینو نوشتم تا برچسب کافر بودن به من نزنید ) .

 

* دلیل نذر این خانوم فامیل  هم  قبولی پسرش تو کنکور بود!!! .

سفره این مراسم متشکل از:

آش کشک که آنرا با نعناع داغ سپس مقدار کمی کشک تزئین  کرده بودند.

ظرفی از خرما که هسته های خرما را در آورده و داخله آنها خلال بادام گذاشته بودند.

آجیل مشکل گشا را داخل تورهای تزئین شده گذاشته بودند). در سفره حضرت  ابوالفضل حتماً باید آجیل

مشکل گشا باشد).

حلوا که  داخل بشقاب بود، روی آنرا با پودر نارگیل تزئیین کرده بودند.

نان را به شکل برش هایی از مربع که روی آن  سبزی و پنیر بود.

وظرف بزرگی که داخل آن سیب وخیار و نارنگی گذاشته بودند.

وجلوی هر یک از مهمانان یه کیسه فریزر قرار داشت( بعد ازاتمام مراسم هر کدام از این مواد روی سفره

رو برای تبرک به خانه ببرند).

مجلس گرداني به نام "خانم جلسه اي" نيز به اين مجلس دعوت شد (که در زبان محلی یه این مجلس

گردان  مُلا گفته می شود) كه هم قرآن و دعا مي‌خواند، هم مداحي می کرد  و احكام دين را تفسير

مي‌كرد حق‌الزحمه‌هايي بابت يك تا ۲ ساعت حضور در مجالس مي‌گيرند كه رقمي بين 10تا20هزار تومان

است و خانم جلسه‌اي مجهز به سيستم‌هاي صوتي است  تا حنجره شان خيلي آسيب نبيند.(تقریبا 3

روز درهفته رو به این مراسم ها می روند). (دارای دفترچه یادداشت اند که تاریخ  روزی که باید به

مراسمی که دعوت میشوند ، را به همراه نام صاحب مجلس یادداشت می کنند) .

در اين مجلس زنان براي مسائل خصوصي هر خانواده‌اي هم دعا مي‌کردند مثلاً خانم جلسه‌اي در

ميكروفون اعلام مي‌کرد " براي سبز شدن دامان فلان خانم همه يك صلوات بفرستيد" (كنايه از بچه

دارشدن)

دوباره بعد از خواندن چند بند از دعا در میکروفن اعلام می کرد"برای باز شدن بخت دختران حاضر در این

جمع همه یک صلوات بفرستید"

بعد از پایان مراسم (خواندن قرآن ودعاو روضه حضرت ابوالفضل ...) ، زنان ازهر کدام خوراکی هایی که روی

سفره بود یکی برمی داشتند وداخل کیسه فریزری که جلویشان بود می گذاشتند جهت تبرک بردن برای

اهل خانه.

 بعد از پایان این مراسم (تبرک برداشتن) ،مراسم  کسب اطلاعات شروع شد دختر فلانی با پسر فلانی

ازدواج کرد N تومن سرویس طلا خرید ، شوهر فلانی با زنش دعوا کرد، دختر فلانی ساعت 8شب از

دانشگاه  اومد، پسر فلانی با دختر فلانی دوست اند.....

مراسم جالب تر از همه اینها، مراسم بخت بازکنی دختران دم بخت بود :

به طوري كه دختران دم بخت حاضر در مجلس را دور هم مي‌نشانند و هر آنچه كه ته مانده سفره است

روي سر آنها مي‌تكانند تا "سفيدبخت" شوند.(البته من هم توجمع این دختران بودم چون تا گفتم من

نمی یام زنان حاضر درجمع ابروهاشون روتوهم بردن ولب به دندونشون گرفتند که یه لحظه فکر کردم

انجام ندانش تابو ست ناچارناً به جمع دختران رفتم البته برای باز شدن بخت باید اعتقاد راسخ داشته

باشی که اینکار باعث باز شدن بختت بشه. )

نتیجه :

- عموما اين مجالس به سمت و سويي غير از هدف اصلي شان مي روند. اينها همه را گفتم تا اينكه

بگويم اين مجالس مذهبي كه به اسم حضرت ابوالفضل و... شكل مي‌گيرد روزگاري فقط مجلس دعا بود

اما امروز تنها بهانه‌اي براي جمع شدن زنان محله و خويشاوند دور همديگر است تا داشته هاي هم را به

رخ يكديگر بكشند، به چشم و هم چشمي‌هايشان دامن بزنند ....

 اين روزها همه چيز جور ديگري است...

 

نماز خواندن...........

 

مادر آمدوگفت دایی جان پای تلفنه کارت داره....

من با تعجب نگاهش کردم وگفتم چی کار داره !!!   نمی دونم ..... بدو!!

 با شکلی شبیه علامت سوال (؟)  گوشی رو برداشتم ... در دلم غوغایی بود.  خلاصه بعد از

 سلام واحوالپرسی...

خواهر زاده ی عزیزم  یکی از همکارانم توی شرکتش به یه کارمند خانم با شرایط تو نیاز داره

حقوقش بین 300تا400هزارتومنه ،تازه بیمه هم می کنه... 

عجب شغل خوبی ! ماهی 400هزارتومن ...

زندگی با حالی خواهم داشت ..........که یکدفعه گفتم ((السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته))

تازه یادم آمد که داشتم نماز میخوندم!!!!        این هم

ازنماز خواندن ما ... با خود گفتم:  حواست  رو   جای  دیگه معطوف نکن لااقل 5 دقیقه....

 

«خدایا این نماز مانند نوک زدن کلاغ به زمین را از ما قبول بفرما »

نتیجه:

1:  اصلا قصد این رو نداشتم  که بگم نماز می خونم .

2:  تنها من نیستم که وقت نماز خوندن به همه چیز فکر می کنم الا .....