پلان هفتم

نه می تونم دور شم از تو

نه می تونم که بمونم

من نه شاهزاده ی عشقم 

نه شهاب آسمونم

تو نه نیستی و نه هستی

دیگه خسته ام از خیالات

مونده بی جواب و مبهم 

توی زندگی سوالام...

راست میگه اما صادقی ، درد منو میگه انگار...

.

.

.

دلم نمی خواد بخوابم

می خوام این چند ساعت باقی مونده رو هم بیدار باشم

پشت این میز 

تو این اتاق

تو این سکوت

تو این تاریکی نیمه روشن شده 

انگار زود دلم تنگ میشه برای این همه که شاید...

چند ساعت بیش نماندست تا دور شوم  باز...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد