سکانس هجدهم

دیروز یکی از بچه ها می گفت یه خبر بد دارم برات 

منم مونده بودم خدایا می خواد چی بگه یعنی! 

آخرش گفت اون اونم میاد اردوی کردستان  

من خشکم زدو گفتم خب به درک!

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ

پاک عقلت را از دست دادی!
این اراجیف چیست که می نویسی
.
.

من عقلم رو خیلی وقته از دست دادم
از وقتی که به اسم عقل یه مشت کثافت دیدم!
به تو و امثال تو هم هیچ ربطی نداره که من چی می نویسم
هر چی که دلم بخواد می نویسم
از هیچ کسی هم ترسی ندارم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ب.ظ


ازبس بد حرف میزنی این "به تو ربطی نداره"از زبونت نمی افته بد نیست آدما تغییری در رفتار زشتشون بدن و زیادی فکر نکنن چقدر آدمن نمی دونم کی زمین میخوری ولی غرور مسخرت یه روز از پا درت میاره .

تو به من میگی مغرور !!!!
برو بابا
باش تا از ژا در بیام!!!!
هههههههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد