پلان یازدهم

چقدر حرص خوردم امروز از دست این خواهر و برادر

امین و صبا 

اول که میان قزوین چقدر دوست داشتنی اند اما یه خرده که می گذره حال آدمو بهم می زنن

کم کم می خوام دو میدانی رو شروع کنم

چون فکر می کنم علم جدای از ورزش واقعا نمیشه 

روزهایی که دائما با کتاب می گذشت 

آری می گذشت اما با چه قیمتی

فکر می کنم همون چندساعت ورزش هفتگی ارزش داشته باشه 

این هم اخرین ساعت هایی که فرصت بودن توو کانون آرامشو دارم

بازم تهران

بازم تلاطم

بازم سرعت

و باز هم هیچ!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد