سکانس بیست و سوم

No one is present 
lets rob the life
and devide it between two meetings
      s.sepehri

من از برای تو  

تو از برای من 

من از برای زندگانی 

تو از برای محبت 

من از برای سکوت 

تو از برای حرف زدن 

من از برای نگاه کردن 

تو از برای لبخند زدن 

من از برای دزدیدن احساست 

تو از برای ناز و عشوه هایت 

من و تو از برای زندگانی  

و نه تو از برای آن  

و من هیچ...  

.  

لب خود بگشا به سخن گلنار 

دل زارم را مشکن گلنار 

.

حوصله ی نشستن در گوشه ی این کتابخانه و نگاشتن این مزخرفاتو ندارم  

امروز برای دومین بار به بخش کتابهای لاتین کتابخانه مرکزی رفته بودم 

واقعا عجب جاییه

کاملا مخوف و تاریک و ترسناک !

دوست داشتم توو همون تنهایی بشینم و بنویسم 

اما مجالی نبود  

حالا هم فکر کنم به انقلاب رفتن در پی کپی این کتاب ها بهتر از این اتلاف وقت باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد