سکانس بیست و نهم و حواشی آن

اصلا نمی دونم چمه

نه خوشحالم نه ناراحت

ترم چهارم هم تموم شد

هفت واحد دکتر تول آخرین نمره های وارد شده این ترمم بود

هفت واحد همش بیست 

برام شیرین نبود اصلا

و آخر این همه آمار معدلمو ب گند کشید 

17.33 بالاترین معدلی ک میشه از این همه استاد ناجور گرفت بد نیست

.

.

.

MANIFEST AND LATENT FUNCTIONS OF RELIGION 

بخش جالبی از کتابییه ک دکتر شه شه بهم داده 

یهو ک نگاهم ب مانیتور خاموش میفته و خودمو می بینم ی جوری میشم 

انگار عجیب شدم خیلی عجیب...

کچل بودن بهم نمیاد اصلا 

و بدتر از همه این ک باید با این قیافه سر کلاس آلمانی بشینم 

برام مهم نیست احساس خاصی ندارم 

ی جور دلبستگی یا شاید ی عادت واره ب قول پیرسون ک حالا نیست 

بهش عادت می کنم 

اتفاقا خیلی خوبه آدم احساس سبکی می کنه 

.

.

.

چقدر تمشک خوردم از دیروز 

عاشق تمشکممممممممممممممممممممممم

برآنم ک اکانت فیس بوکمو حذف کنم 

جو مزخرفی داره 

منو ارضا نمی کنه

دوست دارم توو چشه هیشکی نباشم 

هیشکی 

تنهایی و انزوا دوست داشتنی ترین چیزیه ک میشه این روزا داشت

.

.

.

و این آهنگ آرامم می کند دوستش داشتم و دارم 

جدای از این همه غوغای نهفته در درون آرامم می کند

و از این روی بع عنوان آهنگ وبلاگ انتخابش کردم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد