...

دست هام سیاهند
بس که دست سایه ام را گرفته ام 


و تو هم که برای خودت
هزار سال است انار دانه می کنی و
مجله ورق می زنی

سایه ام لب ندارد برای بستنی خریدن
ولی پا دارد برای دست از سر من برنداشتن و
دست هایی برای پا به پایم آمدن!

من از سایه ام
وقتی هوا ابری ست
بدجوری می ترسم
.
.
.
مهدیه لطیفی

نظرات 1 + ارسال نظر
ابوالفضل دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ب.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

گاهی باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست



گاهی از غصه ی تنها شدنش می بارد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد