دست هام سیاهند
بس که دست سایه ام را گرفته ام
و تو هم که برای خودت
هزار سال است انار دانه می کنی و
مجله ورق می زنی
سایه ام لب ندارد برای بستنی خریدن
ولی پا دارد برای دست از سر من برنداشتن و
دست هایی برای پا به پایم آمدن!
من از سایه ام
وقتی هوا ابری ست
بدجوری می ترسم
.
.
.
مهدیه لطیفی
گاهی باران همه ی دغدغه اش باغچه نیست
گاهی از غصه ی تنها شدنش می بارد .