علیک سلام !
شما هم همچنین!
گفتم که من دنبال انکار اشتباهای خودم نیستم
حتی دنبال چسب کاری کردن چینی نازک خیالات دوستیم
حوصلشو ندارم
فعلا دست های خودم شده گور خودم و حلقوممو گرفته و ول نمی کنه
گاهی خندم میگیره اصلا تعهد یعنی چی
چرا تو دو سال ب ی نفر فکر کنی و اون اصلا معلوم نیس کجاست با کیه...
چرا باید به کسی فکر کنی که چرای نبودنشو منسوب میکنه ب خودشو میگه ب تو ربطی نداره
گاهی میگم تو هم همرنگ جماعت شو
نمیشه به درک یکی دیگه
فلسفه ای که این روزا خودت و خیلی از پسرا مروجان اصلیش شدید
ولی به خودم میگم من مردم
من حماقت زیاد کردم و خیلی مسخره بازی در آوردم اما خودم می دونم و خدام که من ی نفرو توو زندگیم واس زندگیم انتخاب کردم
مهم نیست
"نشستی توی قلبم،چه ساده باورم شد"
در مورد fb نمی دونم لابود خود سرور بلاک کرده !
من خوبی های هیچکسی رو یادم نمیره
در مورد اون کسی که از جواب ملاطفت آمیز من بهش بت برخورد باید بگم من نمی تونم کشاکش های رابطه ی آدما رو وارد رابطه ی خودم باهاشون بکنم
مشکل تو با اون ب خودتو و خودش مربوطه
اما در مورد من فقط احساس احترام صدق می کنه
ایشون ی لطفی در حق من کرد منم تا حالا ازشون نه بدی ای دیدم و نه...
پس من نمی تونم بخاطر تو جهت گیریمو با ی آدم تغییر بدم
نوع برخرد من بازتاب نوع برخورد ایشون با من بوده و لاغیر!
در مورد خودم مطمئن باش دیگه خنده هامو نمی بینی و اگه یهو پر از آندروفین شدم مطمئن باش توو دانشکده نمیخندم گورمو گم می کنم بیرون و واس خودم می خندم نه واس چشمای دیگران
.
.
.
هیچی نمی دونم شاید تو حق دوستی رو تموم کردی شاید حق فجاحت رو تموم کردی هرچی بوده دیگه مهم نیست
حوصله فک کردن بهشو ندارم
گور بابای همه چی
ب توصیه آدمک " فعلا زدم توو خاکی"
bis dann