کلام از نگاه از تو شکل می بندد...

لای لای لا لا لای لا لا لای لای لای...

ای شب روان را مشعله 

ای بیدلان را سلسله 

ای قبله هر قافله 

ای قافله سالار من 

ستاره باران جواب کدام سلامی به آفتاب از دریچه ی تاریکی...

کلام از نگاه تو شکل می بندد

خوشا نظر بازی که تو آغاز می کنی 

.

.

.

نامجو ی ابله احمقه اما نمی دونم چرا گاهی می گوشمش !

.

.

.

امروز واقعا خسته کننده بود دیگه مثل جنازه شدم 

آلمانی داره بیش از حد سنگین میشه 

از ی طرف دوسش دارم از ی طرفم داره زیادی وقتمو میگیره 

.

.

.

واقعا نمی دونم این احمقا چی پیش خودشون فکر می کنن که همچین سریالای مزخرفی می سازن 

ب کجا دارن میرن این احمق ها...

.

.

.

خطاب ب امامه ب سر... : 

نفهم تو لازم نیست از کنترل اجتماعی واس ما بگی 

مرتیکه ی الدنگ ی قرن با صدها فکت تجربی تطبیقی ثابت شده کنترل اجتماعی تحمیلی و ناپایدار و نه متناوب ب هیچستان راه میبره 

حالا توی احمق چرا سفسطه می کنی 

اینو من ترم چهار با چارتا کتاب خوندن فهمیدم 

اما توی احمق بعد هفتاد سال های و هوی...

ای بابا گور باباتون اصلا...