انگار "افسانه" ایرج بسطامی افسونم می کنه توو این لحظه ها
گاهی زندگی گریز ناپذیره بی موسیقی
و تار جلیل شهناز هم گویی دیوانه کننده ست
و من نمی دونم چرا موسیقی ب این فلاکت رسید توو این ایران با این همه نوابغ عجیب و غریب از یاحقی بگیر تا بنان و استاد و...
.
.
.
بازم دلم یهو الکی اکی گرفته
نمی دونم آخ چ مرگشه
سر هیچی بهش بر می خوره
.
.
.
هوا بس ناجوان مردانه سرد است"
این جا هوا سرد و بارونیه
اما چ میشه کرد وقتی بیهوده بیهوده گذشتن ها دیگر روی شرمساری هم ندارند...