سکانس سی و یکم

الان برنامه ی ارائه شده واس ترم جدید رو دیدم 

خندم گرفت راستش 

حیف ک دکتر تول رفت 

البته من ک هر یازده واحدمم باهاش پاس کردم رفت اما...

طفلی چ جگی سر میز و ریاست بود 

اون می گفت مال منه این می گفت نه مال منه 

خنده دار بود بخدا 

حالا رفت و ی عده ب مرادشون رسیدن خب 

ما ک بخیل نیستیم نوش جونشون 

طفلی دکتر مجدالدینم ک رفت 

واحدهاشم ک...

دکتر ممتازم ک همینجوری رو هواست حالا بنده خدا باشه یا نباشه دست خداست...

دکتر شکر چ کرده چند واحدو تصاحب کرده حسابی 

البته آدم لایقیه بگذرم از شوخی 

اونم نوش جونش 

آخر انتخاب واحدم میشه 21واحد ب استثنای عمومی 

گور باباشون 

دکتر...چیکار کرده...

از کاربرد کامپیوتر در نیومده باید بریم درس پس بدیم 

هه هه هه...

ی خرده احساس می کنم مغزم تاب برداشته 

از وقتی دارم بوردیو می خونم اینجوری شدم 

اصلا این فرانسویا مریزن بخدا 

عاشق اینن ک جمله بنویسن در حد ی پاراگراف ک اسلش بزنی بینشون میشه اتوبان واس خودش 

فهمش خیلی سخته مخصوصا distinction و...

اصلا اصابم خورده باید هلک هلک پاشیم بیایم منت این و اونو بکشیم بهمون روش بدن 

 ای گم خدا چیکار کنه اونی ک این فلاکتو نصیبمون کرد...

.

.

.

پرتو نور روی تو هر نفسی ب هر کسی 

می رسد و نمی رسد نوبت انتظار من 

خاطر تو ب خون من لعنت اگر چنین کند 

هم ب مراد دل رسد خاطر بد سگال من ....