سکانس سی و دوم

نمی دونم از کجا بنویسم 

سرم به شدت درد میاد 

گرمای امروز حالمو بد کرد 

امروز در مجموع خوب بود 

کلی حرف که با بهزاد گفتیم و شنیدیم 

انتخاب واحد هم خوب تموم شد بالاخره با بیست و چهار واحد

اومدنی انقلاب واقعا حالم بد بود خیلی دیگه داشت سرم گیج می رفت 

توو بین اساتید امروز دکتر تول رو دیدم 

ی خرده حرف زدیم ولی مثل همیشه بازم میگم حیف همچین استادایی که...

بگذریم...

استاد جدید زیاد جالب نبود 

اصلا خوشم نمیاد هیچ کس به ظاهرم به لباسم به نوع حرف زدنم و به برخوردم کنایه بزنه 

مثل مرد دست بده و به من نگاه می کنی یا نه؟

یه جورایی اظهار فضله آقای دکتر!

اون یکی چقدر جالب بود 

می گفت واس من درخواست می نویسی تو دانشگاه اینجوری نمی نویسن 

اینی که نوشتی شبیه درخواست های نظامیه 

ابتدا با از و به شروع نمی شه 

منم گفتم بنده منظوری نداشتم 

اینم ی نوع سبک نامه نگاریه خب 

من دانشگاه علوم پزشکی و... اینجور درخواست نوشتنو زیاد دیدم و البته لزوما از مافوق به زیردست هم تعبیر نمیشه آقای دکتر !

.

.

.

ندیدمت آدمک...

اما همون ی لحظه هم واس من کافی بود  هرچند...