سکانس پنجاه و دوم

ارسطو میگه طبیعت هیچ کاری رو بیهوده انجام نمیده 

پس منو تو چرا اینقدر بیهوده از کنار هم رد می شیم 

اینقدر بیهوده می خندیم 

اینقدر بیهوده اخم می کنیم 

و اینقدر بیهوده آینده رو می بینیم

بیهودگی چرا طبع تمام زندگی ما شده فاطیما

چرا؟!!!

.

.

.

نمی خوام دوباره ی نفر بشه واسطه حرفای منو تو...

.

.

.

اگه میشناسی منو پس فک نکن منم ک مغرورم 

خودتی...