می گم نباش یعنی نباش !
بابا روتو برم گند زدی حالا شروع کردی منو نصیحت می کنی !!!
برو بابا
تو برو همون دنبال ستون زندگیت بگرد من میله گردشم نیستم !
چه اصراری داری حالمو بهم بزنی
تموم شد مثل آب خوردن همون جوری که تو خوردی منم خوردم
هیچی واسم مهم نیست
برو نصیحت خواهرانتو واس... بکن
من گوشم نمی شنوه
بحث و حرف حرمت داره خواهر من
وقتی به گند کشیده بشه دیگه حتی نگاه کردنه به اون آدمم سخت میشه
این بارم غلط کردم اون پیامو باز کردم
مطمئن باش دفعه ی بعد که وجود هم نداره بازش نمی کنم
اونجا که بلاکت کردم
امیدوارم اینجا دوباره پیدات نشه
امیدوارررررررررررررررررم.
خوندمش...
اما متاسفم چرا که دیگه احترامی بینمون باقی نمونده
حتی یه احترام خشک و خالی
دیگه همه ی حرمت ها شکسته
به بهونه ی چی نمی دونم و حتی دوست هم ندارم که بدونم
که اگه داشتم قرار اون روزو بهم نمی زدم
ترجیح می دادم مثل همیشه با سکوت و بی خیالی این بار آخرم نباشی
اما باز پیدات شد و باز...
مهم نیست
اصلا مهم نیست دوست سابق من !
شاید وقت اون نرسید تا کمی از زندگی پر از تلاطم من بدونی
شاید خدا خواست شاید انسان و شاید...
زندگی درگیر ناکامی که هیچ وقت وانمود نکرد که دیگه خسته شده
اما توو زندگی تو، رفتارای تو، ظاهر تو...
همه و همه اونقدر توهین بود و رنجش که...
که طعم محبت و انسانیت رو برام تلخ کرد
که طاقت شکستن این آیینه ی پر از زنگار رو برام سخت و سخت تر کرد
طعم شکست اندر شکست چندان دوست داشتنی نیست دوست سابق من!
عمق اشتباه تو فقط برای شروع و پایان یه شوخی بی مزه نبود
آغاز و فرجامی که بارها و بارها دیده بودم و شنفته
عمق اشتباه تو موثر تر از این حرفها بود
عمق اشتباه تو نفرت بود
رنجش بود
و دلی بود که شکست
دلی که دیگه چین نمی خوره
و هیچ وقت نمی بخشه
دلی که کدر شد و سیمانی
چشمانی که رنگ سبزشان شد قرمز
و اندروفینی که دیگه ترشح نمیشه
ترحم را جایش را عوض نکن
دوست داشتن یا ترحم
ادب یا...
امیدوارم خود مرگ نزدیکتر شده باشه بت نه ادعاش !
ازت خواهش می کنم پاتو توو این وبلاگ نذار
حتی توو جامعه شناسان
بهتره نباشی همونطور که...
سعی کن نباشی جلوی چشام
مثل همون روزا فرار کن تا منو دیدی
سعی کن جلوی من هر هر و کر کر نکنی
اونقدر بخند و بخند و ادعا کن تا شاید دیگری باور کند
تلاطم های دروغین زندگی تو را.
امروز و دیشب سخت و طاقت فرسا گذشت
دارم دیونه میشم
کار جوانان با اون همه زیرو و رو کردن تموم شد
کلیاتم تموم شد
مونده شهری
بعد از این همه کتاب و مقاله اینم کار کتابخونه ایش تمومه
اما نمی دونم چه جوری جمش کنم
نمی دونم
امروز زیر بارون چقدر قشنگ بود راه رفتن مخصوصا که چتری هم برای بالای سر نگه داشتن وجود نداشت
داشتم کلافه می شدم از این خیابون به اون یکی همش دارم به این فکر می کنم که برای این همه کلیت لعنتی چه جور میشه عینیت پیدا کرد
اصلا چرا باید پیدا کرد
نزدیکیای خونه بودم که حواسم نبودو پامو گذاشتم روی یه موزاییک و یهو یه عالم گل و لای کل شلوار و لباسمو به گند کشید
خشکم زده بود
لباسای سفید شده بود حالا یه ترکیب بد ترکیب
داشتم از خجالت می مردم تا برسم خونه
قیافمو که توو آینه دیدم ناراحت تر شدم آخ حتی موهامم گلی شده بود
لعنت به این شهرداری بی خاصیت
لعنت به اون میوه فروش احمق که اونجارو پر آب کرده بود
لعنت به نیت های الاف که هی می رن میان بالا پایین این موزاییکارو شل و ول می کنن
اصلا لعنت به خودم ! مگه وسط پیاده رو جای فکر کردن بود
کلی اعتماد به نفسم داغون شد از این حماقتم
ولش کن بابا برم بخوابم بهتره دارم کلافه میشم.
از آنچه که می گویم ناراحت مشو
حوصله ی حرف زدن با تو رو هم ندارم،
گوشه ی چرکنویسی که بر می خیزد از پستوی ذهنم....
ز رنگ و بویت خجل نما گل را...
http://s1.picofile.com/file/6560878268/08%20-%20Haftat%20%5BExplicit%5D.mp3.html
قاصدک هان از چه خبر آوردی؟!
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و بر من بی ثمر می گردی . . .
http://s1.picofile.com/file/6552152912/01_Track_1.mp3.html
ساعت یک ربع به دو
کار منه بدبخت را ببین
من باید تایپ کنم
من باید ایمیل درست کنم
من باید واسش بفرستم
بابا آخ یکی نیست بگه مگه ما درس می خونم که بشیم عمله ی علم
نمی دونم به خدا دیونه کنندست
الان رو پله های آی تی نشستم دارم می نویسم اما نمی دونم از چی باید بنویسم
چند نفر کنارم دارن تمرکزم رو بهم می ریزن
حالا حرف زدنشون به درک
از همه بدتر اینه که دارن مزخرف میگن
بخدا دارن مزخرف میگن
اسمش آزادی روابط دختر و پسر توو دانشگاهه
احمقانست بخدا....
امروز آخرین آی دی "آن" پاک شد
چقدر خوبه حالا که نیست
ولی هنوز شوکش تکونم میده
باورم نمیشه که اینقدر کثیف باشه...
سعی می کنم براش دعا کنم
سعی می کنم براش دعا کنم تا جدای از منزلت اجتماعی اقتصادیش فکر کنه
سعی می کنم براش دعا کنم تا دیگه لکه ی کثیف آزار یکی دیگه تو خاطرات زندگیش ثبت نشه
سعی می کنم متنفر نشم
سعی می کنم دوستش داشته باشم اما نه به معنای قبل
این بار در مقام یه موجود قابل ترحم....