بنظرم رسید که همین اول کاری هدف و منظورمو از نوشتن توو این وبلاگ توضیح بدم. باید بگم عنوان این وبلاگ و حتی رنگ بندی قالب اوون نشون دهنده هدف من از نوشتنه
یه چرکنویس
یه دلنوشته
یه فضای مجازی واسه داد زدن
یه دنیایی که با دادن فرصت واسه نوشتن بتونه آرومم کنه
خلاصه بگم یه دفترچه یادداشت واسه خط خطی کردن ، واسه سیاه کردن،واسه مچاله کردن
اینم بگم اصلا واسم مهم نیست کسی رو پست هام نظر بگذاره یا نگذاره چون حرف علمی نمی زنم که کسی بخواد نقدش کنه ! البته در غالب موارد...چون بیشتر مطالب علمیم توو جامعه شناسان قرار خواهد گرفت
از طرف دیگه اصلا دوست ندارم این وبلاگ پاتوقی بشه واسه بروز عقده های یه عده !
اگه پست ها دارای نظر دهی آزاد هستن دلیلش اینه که توو مدتی که دور از خونه هستم یه مسیر ارتباطی سادست بین منو دوستانم همین!
برخلاف مطالبم در جامعه شناسان که یک مسیر نسبتا مشخصی رو طی کرده در این وبلاگ منظور و هدف خاصی ندارم جز نوشتن چرکنویسی از پستوی ذهنم....
باران
اضلاع فراغت را می شست
من با شن های مرطوب عزیمت
بازی می کردم
و خواب سفرهای منقش می دیدم.
من قاتی آزادی شن بودم.
من
دلتنگ
بودم.
ســالـهـا دفـتـر مـا در گـــرو صــهــبــا بــــــو د
رونـق مـیـکـــــده از درس و دعــای مــا بــود
نیکی پیـر مغان بـیـن که چو ما بـد مـستـان
هر چه کردیم بـه چـشـم کـرمـش زیـبـا بـود
دفـتـر دانـش مـا جـمـلـه بـشـویـیـد بـه می
کـه فـلـک دیـدم و در قـصـد دل دانــــــا بـود
از بـتـان آن طلب ار حُسن شنـاسی ای دل
کاین کسی گفت که در علم نظر بـیـنـا بـود
دل چـو پــرگار بـه هـر سـو دَوَرانـی میکـرد
ونـدر آن دایـره سـرگـشـتـهی پـا بـرجـا بــود
مـطـرب از درد مـحـبّـت عـمـلـیمیپـرداخت
کـه حـکـیـمـان جـهـان را مـژه خـونپـالا بــود
میشکفتم ز طرب زانکه چو گل بر لب جوی
بـر سـرم سـایــهی آن سـرو سهی بالا بـود
پـیـر گلـرنگ مـن انـدر حـق ازرقپــوشـــــان
رخـصـت خُبث نـداد ، ار نـه حکایـت هـا بـود
قـلب انـدودهی حـافـظ بـرِ او خـــرج نـشــد
کاین مُـعـامِل بـه همه عیب نهان بـیـنـا بـود