نمای چهارم

امروز بد نبود

کتاب هفتم هم تموم شد

امروز داشتم از 4راه خیابون بازار میگذشتم و در حالی که توو حال و هوای خودم بودم دیدم یه سرباز صفر جلومو گرفت که چراغ قرمزه و باید وایستی تا سبز شه تعجب کردم آخ توو قزوین برخلاف تهران مردم به چراغ عابر پیاده توجهی نمی کنن سبز باشه یا قرمز رد میشن...

عجیب بود از این لحاظ که توو ایران اینجوری فرهنگ سازی می کنن...

یه لحظه فکر کردم دیر یا زود منم باید بشم سرباز برم سر چار راه فکرشم آزار دهندست مردم رد میشن کلی فحش نثارت می کنن آخرشم یه سرهنگ پدرسگ گیرت میفته دمار از روزگارت در میاره 

تحصیلاتم که توو این مقولات مطرح نیس دیپلم لیسانس فوق دکترا همه بدبختن توو این یکی 

 وقتی پسرخاله ی بنده خدام با لیسانس حقوقش باید بره آسفالت بکنه من چی

وقتی می گفت صبح توو سرمای اراک که سگو بزنی بیرون نمیره ساعت 5صبح می رفتیم میدون تیرو جارو می کردیم بعدش سرهنگ پدرسوخته میومد می گفت کدوم... هایی میدونو جارو کردن که هنوز چندتا برگ رو زمینه...حالا بیا توضیح بده بابا باد درومده تقصیر ما چیه می گفت نه دو روز تنبیهی...

اینارو که می گفت از خنده میمردم اونم می گفت وقتی سر خودت اومد می فهمی...

بله خلاصه این که اینجوری توو ایران فرهنگ سازی می کنن 

اینجوری تعهد به نظامو افزایش می دن

اینجوری...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ http://http://afsanehmesgarzadeh.persianblog.ir/

حالا یکبار یکی محض رضای خدا خواست فرهنگ سازی کنه ... همکاری کنیم همه باهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد