آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکرد
هیچ صبح دم نشد فلک چون شفق ز خون دل مرا لاله گون نکرد
ز روی مهت جانا پرده برگشا
در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پابند
به طره ات جان پیوند
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را...
http://s1.picofile.com/file/6560878268/08%20-%20Haftat%20%5BExplicit%5D.mp3.html