جامعه شناسی حقوق و دانشجویان مهندسی معدن!

چقدر خندیدم دیشب

از بحث قصاص ی پسری ک 6 سال پیش اسید ب چشم دوست دخترش پاشیده بود و حالا قراره قصاص شه اونم چه قصاصی: درآوردن هر دوتا چشم توو بیمارستان

فرزانه می گه رو حرف خدا حرف نزن الدنگ !

منم که این حرفها تو کلم نمی ره 

قصاص ب این شکل نادرسته

چرا باید صدها بار توسط مجامع بین المللی محکوم به جنایات قضایی بشیم

چرا باید ب عنوان نقض کننده حقوق بشر شناخته بشیم 

من این برخورد قضایی رو قبول ندارم

من نگاهم فقط از زاویه ی جامعه شناسی حقوقه و همچین رفتارهایی واقعا توو کله ی من یکی نمی گنجه

.

.

.

چقدر اذیت کردم فرزانه رو

دیروز و امروز اردو رفتن شمال و کلاردشت و...

ک خیر سرشون معدن ببینن

این آبجی منم دلش دریاست ب خدا 

بعد این همه رسیده به مهندسی معدن !

آخ این چه رشته ای ه!

کلیم افتخار می کنه حالا!

انقدر اذیتش کردم ک رشتتون مزخرفه و کارتون از خودتونم مزخرف تره ک...

گفتم بیا یه گرایش تلفیقی ایجاد کنیم ب اسم جامعه شناسی دانشجویان مهندسی معدن!

این ک بررسی کنیم چرا شماها اینقدر شخصیت های مزخرف و پسرونه ای دارید؟چرا اینقدر بی احساس و خشکید؟چرا فکر می کنید فقط رشته های مهندسی علمی هستن و ما علوم انسانی ها ی مشت آدمای خنگ و جزوه حفظ کن هستیم؟

گاهی وقتا انقدر حرصمو در میاره ک می خوام خودمو دار بزنم از دستش

چ میشه کرد ما علوم انسانی ها همیشه محکوم ب این حرفها بوده ایم و هستیم!

و چقدر درناک ک استدلال های کارآمدی ما هیچ وقت شنیده نمیشه 

و از طرف دیگه چقدر بد ک ی عده مارو واس همیشه توو چشم ی عده دیگه بی اعتبار کردن!

نظرات 5 + ارسال نظر
محدثه.ا جمعه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ

فکر میکنم مجازات چنین جنایتهایی باید اونقدر سنگین باشه تا منجر به کنترل یه عده آدم بی فکر و خودخواه بشه.
بالاخره باید یه ترسی تو دل این آدمها به وجود بیاد یانه؟
درباره آدمهایی حرف نمیزنم که در روانشناسی با نام شخصیت های ضداجتماعی شناخته میشن
صحبت من درباره ادمهایی است که میتوانند عادی رفتار کنند اما اسیر افکار ناشی از حسادت و خودشیفتگی میشن
و جای تاسفه که این مجازاتها به جای سریع و شدید اجراشدن فقط شدید اجرا میشوند
بعد از گذشت شش سال...
هیچ کس از کورشدن ی آدم دیگه خوشحال نمیشه
اما به نظر من این مجازات باید به این شکل وجود داشته باشه.

"اسید نپاش خواهرم آمنه جان ، بگذار او تا ابد شرمنده بزرگی تو باشد ، باور کن آنها که چنین حقی را برای تو تعریف کرده اند ، خبری از انسانهای بزرگوار ندارند، باور کن ،این شادمانی قرون وسطایی کوتاه تر از آن خواهد بود که ذائقه ات را شیرین کند . ببخش به کائنات نازنینم"
من این حرف خانم دکتر ایلانلو رو بیشتر دوست دارم!
به ی چیزی باور دارم هنجارها و رفتارهای غلط یا بهتره بگم انسان کامل ساختن و رسیدن ب مدینه فاضله هیچ وقت با این برخوردهای شدید الحن بدست نمیاد بهتره دنبال ریشه گشت نه...

زبل یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ب.ظ

این مسخره بازی ها چیه؟
مثلا می خوای بگی نمیام اردو که ابراز وجود کنی؟
تو که بالاخره اول و آخرش تو اردو هستی
پس عین آدم بشیند سر جاتون دهنتونم ببندید
هرکی اردو بیاد خره!

زبل جون خیلی وقته حال و حوصله ی ابراز وجود ندارم
وجود!
ابراز وجود!
برای کی آخ؟!
شاید بیام یعنی جدیدا شاید شاید شاید بیام اما دلم می خواد نیام!

محدثه.ا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ب.ظ

و البته در قرآن هم آمده که در قصاص حکم حیات یک جامعه نهفته است.
بخشش شرمندگی برای یک انسان پدید می آورد و قصاص احساس ترس برای بیش از یک نفر.

هانیه دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ http://gamaj.blogsky.com

غصه نخور! چیزایی رو که ما میفهمیم اونا اصلا تو مخیلشون نمی گنجه!

شیخی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ق.ظ http://searches.blogfa.com

سلام و عرض ادب
از روحیه ی بشاشتون خوشم اومد
ضمن خستنه نباشید به بچه های مهندسی معدن با ایجاد نحله و رشته ی ترکیبی تلفیقیتون موافقم به شرطی که برون داد و خروجی هاش کاوش معدن هایی باشد که سرسوزنی از انسانیت و تمدن ایرانی که باید باشد، باشد! نه قصاوه القصاص ها!
به امید همکاری علمی بیشتر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد