ز حال گریه پنهان حکایت با صبو کردم

چو بستی در به روی من به کوی صبر روی کردم 

چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم  

فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را  

ز حال گریه پنهان حکایت با صبو کردم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد