...

در جواب دوستی که بی تامل این حرکت های انفرادی کنشگران سیاسی را به هیچ می انگارد می نویسم :

تعبیر گیدنز فکر می کنم عقلانی ترین رویکردی است که می شود در تبیین این موضوع ب کار برد 

چرا فکر می کنیم رشادت های آزادی خواهانه ی عده ای بی هیچ فایده ای است؟!

من اینگونه فکر نمی کنم !

اگر امروز دستپاچگی بر سریر نشینان بی مایه را می بینیم از چیست؟!

چرا فکر می کنیم ممانعت از غذا خوردن عده ای در فقدان بودن در بین ما بی هیچ فایده ای و شوخی ای بیش نیست؟!

اینگونه نیست !

باور بفرمایید که اینگونه نیست!

چرا شده ایم متصلب آنقدر ک ساخت گرایان رادیکال بوده اند 

چطور شده است که تو دوست من اینقدر ساده لوحانه نقش فعال و پویای کنشگرانی که منابع و قواعد را در راستای ب چالش کشیدن ساختارها و بازنمود های نهاد سیاست به کار می گیرند را از یاد برده ای ؟!

چطور می شود ک نظام اجتماعی را فقط ساختار دانست و نه کیفیت ساختاری؟! و در این همه قدرت بازاندیشی کنشگران سیاسی را از یاد برد ؟اگر تو ب پارسونز فکر می کنی من به امثال گیدنز و گاندی و... فکر می کنم که ساختار را جدای از کنشگر نمی دیدند چون بی شک این همه جزیی از ساختارهای ذهنی کنشگر است و لاغیر!

دوست خوب من دوستانه می گویم متصلبانه می اندیشی 

کاملا تک بعدی و این اشتباه دیر یا زود بر تو مبرهن خواهد شد !

در جایی داستان شیخ ابوسعید ابولخیر را می خواندم که بعد این که یکی بانگ نهاد که آی مردم کمی به پیش آیید تا دیگران هم به داخل آیند و ناگاه شیخ برخاست و رفت و گفت من منتظر بودم یکی همین را بگوید!

برخاستن یک عده شروعی است با معنا و نه یک بازی بچگانه 

کمی به تاریخ بیاندیش بی شک مصداق حرفهایم را بسیار خواهی دید

اطاله ی کلام صواب نباشد و من در پاسخ تو نهایتا پاسخ گاندی را یادآور می شوم که می دانم می دانی اما می گویم تا دوباره فکر کنی:

«در شرایط خاص، پرهیز از خوردن غذا، چونان اسلحه‌ای است که خدا به ما عطا کرده تا هنگام بی پناهی محض، به‌کار گیریم.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد